میگن حرفای من تاریک و سیاهه...

امروز زیاد طبق برنامه پیش نرفتم..

خاله اینا خونمون بودن..

شاید میشه گف امروز روز خوبی نبود..

زبانو نصفه خوندم..

تلگرام منو از برنامه هام انداخته

ولی چ کنم ک اچار فرانسه ام..

ب زیبا قول دادم برم قم..

پسره عکس خودشو کنار ماشینش فرستاده

بعد میگه دوست میشی یا نه..

هه

احمق

میگن حرفای من تاریک و سیاهه... ...

دیشب ساعت 4خابیدم

و ده صبح بیدار شدم..

در حد مرگ خوابم میاد

ی خواب خوب دیدم:-)

الان پای گوشی خابم میبره

لعنت ب کسی ک وقتش را با تلگرام تلف کند：/

خابم میاااااااااااااااااااااد

 

 

میگن حرفای من تاریک و سیاهه... ...

همیشه دوس داشتم با مامان رفیق باشم

با هم بریم بیرون و کلی خوش بگذرونیم و بخندیم

تو بغلش بخوابم

با هم اشپزی کنیم

لاک بزنیم

اواز بخونیم

برقصیم

ولی مامان با من بیرون نمیاد

اگه هم بیاد همش حواسش به موهامه ک بیرون نباشه

به صدام ک بلند نباشه

حوصله نداره با هم اشپزی کنیم همه رو خودش انجام میده

از لاک زدنای منم متنفره

اوازم نباید بخونم چون گناه داره

نمیدونم

نمیدونم

شاید من مقصرم..

میگن حرفای من تاریک و سیاهه... ...

بازم خوابم میاد:/ فردا باس برم مداد و زغال طراحی بخرم:/ با این مداد الکیا نمیشه کار کرد.. خیلی هوا سرد شده.. امروز مامانینا خونه نبودن.. و من ماکامنه پختم با وجود سرما خوردگی منو و یونس:/ الان اومدن فحشم دادن:/ این چرا اینجوریه:/ اهنگه صدای باده فقط:/ تا چارشنبه شب باید تکمیلش کنم وب سایت و مرضیه عن برام نفرستاد مستنداتشو عوضی انگار از دماغ فیل افتاده با اون چشای کجش و هیکل بی ریختش:/ فرنوش خانوم باز باعث دردسر شد:/ چرا سرم درد میکنه:( عکس فائزه از همه ی نقاشیام خوب تر شد:) الان برم خودمو بکشم.. از همه اونایی ک انتقاد میکنن از نقاشیام متنفرم.. والا انگار من پیکاسوام یا کلاس نقاشی رفتم حالا خوبه با مداد معمولی میکشم.. عنا:/   میگن حرفای من تاریک و سیاهه... ...ادامه مطلب

میگن حرفای من تاریک و سیاهه... ...

ترس از فنا کم کم تبدیل به میل به فنا میشه!

میگن حرفای من تاریک و سیاهه... ...

تو نماندی و من مجبور شدم تنهایی بخندم هیچکس باور نمیکرد ک تو خنده هایم را دوست داری و برایش اسم میگذاری یادت هس ان روزی را که ارام زل زده بودی به من و من میخندیدم صدایت میکردم و تو سکوت میکردی.. یادت هست چقدر قشنگ نگاهم میکردی؟ من میخاستم ناخن هایت را بگیرم تو سکوت کرده بودی.. گفتم بس کن من خودم میروم و تو سکوت کردی.. عزیزم هیچکس ما را باور نداشت.. بداقبالی در مغزمان لانه کرده بود.. و این تنها وجه مشترکمان بود.. گفتی هوا سرد است.. و سردتر میشود.. ما میترسیدیم.. ما از همه ی این ادمها میترسیدیم.. تو گفتی که باید نیایم .. تو گفتی که قایم شوم و از گوشه ای نگاهت کنم.. حتی وقتی میروی.. یادت هس؟ همیشه از پرنده بودنم دلگیر بودی.. هیچکس حرفهایم را ب گوشت نمیرساند.. من داد میزدم و ادمها دستهایشان را روی گوش تو گذاشته بودند.. یادت هس نگاهم نکردی؟ یادت هس ادمها به من گفتند چشم سفید دیوانه.. یادت هس سکوت کردی؟ چ شد ک فراموشی گرفتی؟ ببین مرا من هیچوقت تو را ندیدم ولی همه ی اینها یادم هس..   میگن حرفای من تاریک و سیاهه... ...ادامه مطلب

من خیلی تند تند حرف میزنم

خیلی تند تند غذا میخورم

خیلی تند تند تایپ میکنم

خیلی تند تند راه میرم

میگن حرفای من تاریک و سیاهه... ...

تا اخر عید باید همه ی کتابارو تموم کنم و ی دور تستیشو بزنم!

خب الان ک خوابم میاد:/

من تو مرز صفرم..

بعد عید باید بیفتم دنبال کارای عملیش:(((((((

کاش فقط برای یک سال هم ک شده تنبل نبودم..

اه

(خمیازه)

دوس دارم اصفهان قبول بشم.

دیشب خاب دیدم از کنکورم خواب موندم://///////

این خواب چی بود افتاده ب جونم

باید قهوه بخورم:/

حالا برم فیلم ببینم

از فردا درس میخونم:/

میگن حرفای من تاریک و سیاهه... ...

کسی در من دیوانه شده

دیوانه ای که

می خواهد از پنجره ی آشپزخانه به پرواز در آید

لیوان چایش را در هوا خالی کند

از چیزهایی لذت می برد

که هیچ کس نمی برد

نگه داری از این دیوانه برایم سخت است

دست هایم را بسته ام

تا او شیشه ها را نشکند

پاهایم را بسته ام

تا او از لبه ی پرتگاه به راه رفتنش ادامه ندهد

به دهانم چسب زده ام

تا او خواب شهر را بر هم نزند

کسی در من دیوانه شده

من از او می ترسم ...

#رسول_یونان

میگن حرفای من تاریک و سیاهه... ...